بیا تو .com

بیا تو .com

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


پدر روانکاوی (زیگماند فروید )

در سپتامبر 1892 فرويد متوجه آزموده هاي درماني دوست ويني خود دكتر جوزف بروئر در مورد بيماران دچار هستيري شد ولي پس از مدتي تجربه نمودن هيپنوتیزم و اسلوب آن را كافي ندانست و در آن تغيير بسيار پديد آورد كه ادامه پژوهش فروید به پيدايش روان كاوي انجاميد و او را به عنوان پدر روان كاوي به جهانيان معرفي ساخت . بسياري فرويد را در كنار چارلز داروين ، كارل ماركس و انيشتن مربع تحول آفرين و دگركون ساز بشريت در قرن بيستم مي شناسند . داروين با بيان اينكه انسان اشرف مخلوقات نيست بلكه تنها تکامل يافته ترين نوع نخستيان است راه را براي روان شناسي مدرن باز كرد و حال زمان آن رسيده بود كه غرايز (توسط فروید) مورد توجه قرار گيرد و....
هر چه هست فروید را بارها به طور مكرر در زمره ده نفر اول تاريخ و يكصد نفر تحول آفرين و دگرگون ساز بشريت دانسته اند (انجمن ها و دانشكده هاي معتبر جهان براي فروید جايگاهي همانند آلبرت انيشتن قايلند و روان كاوي و پايه گذاري روان شناسي و روان پزشكي مدرن را برابر هويدا گشتن تئوري نسبیت مي دانند )
فروید و فرويديسيم نه تنها در غرب بلكه در همه ي جوامع جهان منشأ تأثير ها و سرچشمه ي تحولات بسيار بوده است . پژوهش هاي اين پدر روان شناسي مدرن و خالق روان كاوي نه تنها روان پزشكي و روان شناسي بلكه فلسفه ، علوم اجتماعي ، ادبيات ، هنر ، آموزش و پرورش و ..... را نيز متحول ساخته است و نه تنها انديشمند علوم انساني است كه در زمره ي دانشمندان عرصه هايي چون شيمي، فيزيك، رياضي، زيست شناسي ، كيهان شناسي و... نيز قرار دارد .
كشفيات فروید درباره ي كار كردهاي ذهن انسان ، بيش از هر كس ديگر بوده است . او شيوه اي بي همتا براي كاوش در عميق ترين لايه هاي ذهن انسان براي ما به جا گذاشت . او درباره پيچيدگي جنسي زندگي فردي بر خانوادگي به شيوه اي بي سابقه دست به پژوهش زد و آن را به ضابطه در آورد و با  اين كار تحولي اساسي در كل حوزه ي آسيب هاي رواني پديد آورد . انديشه هاي روان شناختي فروید ـ به خصوص در مورد لزوم ارضاي درست و كامل تمايلات جنسي و افراط ـ بيشترين تطابق و تناسب را با‌ آموزه هاي اديان الهي به ويژه دين اسلام وفقه شيعه دارد .
در سال 1910 فروید كنگره ي بين المللي روان كاوي را تشكيل داد و رياست آن را به عهده گرفت . در همين كنگره بود كه انجمن بين المللي روان كاوي بنيان گذاشته شد. وي تمامي سعي خود را صرف رشد و پرورش اين جنبش نمود هر چند كه عدم توافق وي با همكارانش به قطع رابطه ي او با نزديكترين دوستانش از قبيل آدلر، يونگ ، رانك و.... انجاميد .
فروید در سال 1923 در گير مسئله ي ديگري نيز بود . او درناحيه ي سقف دهان غده هاي سرطاني داشت كه تا پيش از مرگش بيش از 30 بار به عمل جراحي تن درداد . در طول اين مدت او درد را با دلیری بهت آوري تحمل كرد و اين دليري اش در مواجهه با گشتاپو در سال 1938 بيشتر هم شد . فرويد در سال 1938 از ستم نازي ها به انگلستان رفت و در 23 سپتامبر 1939 اندكي پس از جنگ جهاني دوم در همان جا درگذشت. فرويد از جمله مشاهيري است كه قضاوت هاي مختلفي را با آوازه اش حمل مي كند. مباحث مطرحي فرويد مباحث انقلابي و در بسياري مواقع مخالف باورهاي مردم بود كه جسارت فوق العاده فرويد را به رخ مي كشد. برخي معتقدند فرويد رسالت دارد تا فساد و تباهي را در ميان مردم رايج ساخته و آزادي جنسي را معمول و متداول سازد و او را مجنون، هوسران و... مي دانند و زندگي سرد او را عنواني براي اين عوارض مطرح مي سازند به طوري كه حتي فرويد براي رهايي از اتهامات و رفع ابهامات ، صادقانه بسياري از مسائل زندگي شخصي خود را فاش مي سازد و اين در حالي است كه برخي ديگر به وفاداري فرويد به همسر و فرزندانش معتقدند و نسبت فرويد با فساد و هرزه گي را مانند نسبت برادران رايت با بمباران هوايي و انيشتین با بمباران اتمي مي دانند.

روان كاوي فرويد
روان كاوي به آگاهي از بحران می پردازد و از توهمات كشنده و منطقي كردن هايي كه نيروي عمل را فلج   مي كنند پرده برمي دارد و نشان مي دهد كه         فعاليت هاي رواني آگاهانه بخش نسبتاً نا چيزي از زندگي رواني انسان است و قسمت عمده ي آن در پشت رفتار رواني و ناآگانه قرار دارد .
فرويد در روان كاوي با دو ادعا همه ي جهانيان را بر مي آشوبد و حتي برخي مواقع مورد بيزاري آنان واقع مي شود . يكي از اين دو ادعا ناقض يك پيش داوري عقلاني است و ديگري ناقض يك پيش داوري اخلاقي، و اين پيش داوري ها توسط نيروهاي هيجاني باقي نگه داشته مي شوند و مبارزه با آن ها مبارزه اي سخت است.
1) روند هاي رواني در اصل نا آگاهند
2) بخشي از انگيزه هاي غريز ي كه هم به معناي خاص و هم به معناي عام جنسي هستند درايجاد بيماري رواني نقش فوق العاده ايي دارند.
در روان كاوي فرويد شك به عقلاني بودن انسان به نقطه اوج مي رسد . اگر چه او خود با روش هاي عقلاني و علمي دست به تحليل و نتيجه گيري مي زند. او بر اين نكته انگشت مي گذارد كه همه ي فرمان ها و دستورات اخلاقي به منظور ايجاد همبستگي و اتحاد بين انسان ها و دستوراتي هستند كه نوع بشر قادر به پيروي از آن ها به طور مستمر نيست و به هنگام نزاع و تعارض نیروهای غريزي نيرومندتر از موازين فرهنگي و قوانين اخلاقي عمل مي كنند.
با اين حال اريك فروم ( روان شناس ) معتقد است كه فرويد هدف خود را براي درمان و رشد تكامل انسان با فرمول هايي جسورانه و شاعرانه بيان مي كند «هر جا كه ضميري باشد خودي هم وجود خواهد داشت»
اين جمله نمايانگر ايمان فرويد به خود و منطق بوده و علت اتخاذ روش آزاد سازي انسان از طريق آگاه كردن ضمير نا آگانه مي باشد .
انسان فرويد آدم ماشيني است كه با انگيزه هاي رواني به حركت در مي آيد و  بادو نيرو هدايت مي شود:
سائق صيانت ذات و سائق جنسي.

میل جنسی   
 فرويد نسبت به نقش ميل جنسي در رشد شخصيت فرد تاكيد دارد. وي معتقد است كه اين ميل در انسان نسبت به امیال ديگر شدیدتر است. ميل جنسي مختص دوران بزرگ سالي و بلوغ نيست بلكه از همان ابتداي طفوليت غريزه ي جنسي در انسان شروع به فعاليت مي كند اين غريزه در پسر بچه ها متوجه مادر و در دختر بچه ها متوجه پدر مي شود. پسر از ترس پدر و دختر از ترس مادر اين ميل را سركوب مي كند .
اميال گرچه سركوب مي شود اما محو نمي شود بلكه به شكل عقده هاي در مسير ناخود آگاه انسان متراكم    مي گردد .
مذهب ، هنر و... چيزي نيست جز همين اميال سر كوب شده و همين عقده هاي متراكم كه خود را در يك هيئت مبدل نشان مي دهد . به گونه اي كه اگر اين اميال وجود نداشت يا به نحو نامناسب سر كوب نمي شد از مذهب ، هنر و ... نيز خبري نبود.
فرويد ديگر غرايز را مانند غريزه ي جنسي ممنوع و فشره و مداوم نمي دانست و اهميت غريزه ي جنسي را در نيروي فشرده شده و تاثيرات اين نيرو قلمداد مي كرد و شايد همين نكته است كه او را به اين باور رسانيد كه غريزه ي جنسي نيروهاي واقعي سائق در پشت زندگي رواني انسان است . وي انرژي موجود و لاينفك غرايز جنسي را لیپیدو و فرآیند روانی ناشي از اين انرژي را شهوانی ناميد .
اندكي بعد فرويد با شواهد كلينکي فرآيندهاي شگفت آور و پيچيده ي وجود فرآيند جنسي در كودكان را مطرح ساخت. وي مي نويسد: غريزه ي جنسي همانند آنچه در انجيل مي خوانيم كه شيطان به درون خوك ها رسوخ مي كند، در دوره ي بلوغ به درون كودك رسوخ نمي كند، بلكه كودك از نخستين سال هاي عمرش اين غريزه را به گونه هايي از خود بروز مي دهد. او با ‌آمدن به اين دنيا اين تمايلات را با خود دارد و از اين عناصر نخستين است كه، در طول يك سير تكاملي و تحولي پر ماجرا ، او با گذراندن مراحل فراوان زندگي جنسي ، طبيعي و بالغ به وجود مي آورد . مهمترين تحقيقاتي كه براي اثبات وجود ميل جنسي در كودكان انجام گرفت تحقيقات دكتر سان فورد است كه 15 سال به طول انجاميد و در آخر وجود ميل جنسي را برحسب آماري از 2500 كودك 800 جواب مثبت، تأئيد نمود وي مي نويسد : آن هايي كه در بين شما نمي خواهند به احساس جنسي در دوران كودكي باور داشته باشند به شدت متحير خواهند شد اگر بدانند كه در ميان اين    بچه هاي زود عاشق پيشه بر خي فقط 3- 4 و 5 سال دارند.
فرويد در فرويد و فرویدسيم اضافه مي كند:« و اگرطفل داراي غريزه جنسي باشد اين ميل مطمئنا از نوع انحرافي نيست زيرا طفل به جز یک رشته اطلاعات مبهم ، از آنچه كه ميل جنسي را به يك عمل توليدي تبديل كند بي خبر است.»

اهميت نا خود آگاه و رويا
فرويد بر آن بود كه نشان دهد رويا ها به هيچ روي بي معني و پيش پا افتاده نيست بلكه معناي عميقي دارند . او روياها رابه دو بخش اساسي تقسيم مي كند: روياهاي آشكار و روياهاي پنهان.
روياهاي آشكار ، روياهايي است كه به خواب ديده مي شود و شخص رويا بين مي تواند آن را به درجات مختلف در حالت بيداري به ياد مي آورد . روياهاي پنهان ممكن است منتج از محرك هاي حسي شبانه شامل تاثيراتي از قبيل تشنگي يا درد باشند. مثلاً شخص رويا بين ممكن است خواب ببيند كه با نوشيدن چيزي تشنگي اش را فرو مي نشاند . از اين جنبه رويا ممكن است حقيقتا به صورت نگهبان و محافظ خواب عمل كنند. مانده هاي تجربه ي روز یا روزهاي پيشين در حافظه هستند كه چون در ناخودآگاه به صورت فعال مانده اند مي توانند در جلوه هاي مجهول گوناگون در رويای آشكار ظاهر شوند . اما به هر روي هسته ی مكنون روياي پنهان يك يا چند خواست و ميل ناشي از كششهاي سركوب شده ي كودكي است كه در ناخودآگاه مانده است .
روياهاي آشكار بيان توهمي خواسته يا خيالي ناخودآگاه است كه در خود آگاه بيداري دور نگاه داشته شده است
گذر روياي پنهان به روياي آشكار به وساطت رويا پردازي انجام مي گيرد كه فرويد آن را جانمایه ي رويا مي دانست . با آنكه خواب سبب فروكش كردن و آرام گرفتن فرايند سركوب مي شود و در نتيجه خواسته ها و خيال هاي نا خود آگاه محال جوابي پيش رانده شدن و ارضاء پیدا می کند ولی همچنان نوعی سانسور هوشیارانه در کار است که معمولاً مانع آن مي شود كه اين خواست ها و خيال ها بياني با چهره ي واقعي غير مبدل پيدا كند .
در اينجا ست كه چهار اصل رويا پردازي وارد عمل مي شود: جا به جايي، تراكم، نماد سازي و قابليت بازنمايي.
مثال فرويد براي رويا پردازي
فرويد از تمثیل سربازاني استفاده مي كند كه مي خواهند  خود را به آن سوي خطوط دشمن برسانند . سربازان با توجه به مقاومتي كه در خطوط دفاعي دشمن با آن مواجه خواهند شد ، خود را به لباس مبدل و ترجيحا همان لباس دشمن ، در مي آورند . به همين ترتيب در رويا نيز به دليل سانسور ، موارد و مطالب نمي توانند   بي آنكه به درجات مختلف تغيير چهره بدهند از قلمرو روياي پنهان وارد قلمرو روياي آشكار مي شوند .
رويا كه در مقام آنچه فرويد آن را شاهراهي به سوي ناخود آگاه مي نامد بي نهايت ارزشمند است ، همزمان خود را با سه طريق بازگشت به گذشته آشكار مي كند
1) بازگشت موقت از بزرگسالي به كودكي
2) بازگشت موضعي از حوزه ي آگاه بر حوزه ي ناخودآگاه
3) بازگشت صوري از زبان كلامي به بازنمودهاي تصويري و نمادين متناسب با زندگي آغازين
فرويد اهميت رويا ها را تا آنجا مي داند كه : 
« اگر از من بپرسند انسان چگونه مي تواند يك روان كاو شود جواب من اين است كه از طريق مطالعه در روياهاي خويش.»

دين از ديد فرويد
فرويد دين را قبول نداشت و مذهب را توهمي ناشي از اعتقاد كودكانه به قدرت مطلق انديشه مي دانست وي علت عمده ي نياز به دين را از احساس حقارت ، بيچارگي و ترس بشر در مقابل حوادث طبيعي و نياز به تسكين مي دانست. البته احساس آرامش و آسودگي خاطري كه دين به ارمغان مي آورد اساسي ترين نياز روحي انسان است و برآوردن اين نياز از عهده هیچ بديلي بر نمي آيد. وي در تعريف شباهتي بين خدا با پدر دوران طفوليت در پيدايش خدا مي نويسد :
كودك ناتوان و پا نگرفته در برابر قدرت ، نيرومندي، خشم و تحكم پدر، همان وضعي را دارد كه انسان بالغ در برابر توانايي و قدرت طبيعت داراست . كودك در برابر پدر ترس و وحشت دارد از نيرو و خشم او مي هراسد در صورتي كه از سوي ديگر آگاه است كه همين پدر او را در برابر خطرهاي احتمالي حفظ و حراست مي كند.
از اين رو بشر با قياس و قرينه خدايي در مقياس بزرگتر مي سازد خدايي كه باید نسبت به وي هم خوف داشت و هم حرمت و تكريم .
از ديد فرويد علت اصلي ابداع خدايان از ناحيه ي انسان نيازها ي سه گانه اي است كه در انسان وجود داشته است كه عبارتند از:
نياز به تسلي و تشفي حس نارسيسم (خود خواهي) كه در مقابل فشار ها مقهور شده است ، نياز به زدودن هراس از زندگي  و جلوگيري از بروز مجدد آن ها و نياز به تعديل حوادث و قابل فهم كردن آن ها كه همه ناشي از بيچارگي انسان است .
ميلتون ينيگر (استاد دانشگاه برلين و جامعه شناس ديني) در نقد اين نظريه ها مي نويسد اگر تلقي فرويد از نيازهاي فردي كه دين به آن مرتبط است اين قدر تنگ نظرانه نبود كمتر ميل به آن پيدا مي كرد كه دين را صرفا تلاشي براي بناي يك حفاظ وهمي در مقابل تند بادهاي تقدير فردي تفسير كند. بلكه آن را شمشيري مي ديد كه براي نبرد با سر نوشت به كار مي آيد . تاكيد فروید بر درماندگي انسان در ديدگاه او نقش اساسي ايفا مي كند. او دين را كوششي مي داند براي برخورد با اين درماندگي ، به كمك شخصيت بخشيدن به نيروهاي خدايان و ارواحي كه درمانده نيستند و مي توان به      آن ها تكيه كرد و حتي تحت هر شرايط آن ها را كنترل كرد.
به هر حال بسياري از اساتيد اهل فن به اين نظر اعتقاد دارند كه شايد بهتر مي بود فرويد در حيطه ي دين و فلسفه ي دين قدم نمي گذاشت و سايه ي تعصب و تنگ نظري خويش را بر نوشته هاي ديني خود عرضه نمي كرد.
به هر حال آنچه مسلم است به سان پروردگار يا بت به فرويد نگريستن همان اندازه اشتباه است كه مجنون يا ملحد فرض نمودن او ... اما نمي توان از اين قضيه چشم پوشيد كه فرويد، انسان و واقعيت هاي انساني را در پرده طلايي پوشش هاي دروغين عرضه و بيان نكرد و سر پوش توصيه ها و دليل تراشي هاي اخلاقي كاذب را چون ريا و تظاهر موجه و مشروع نساخت .


ساختار شخصيت انسان
1. نهاد: بخشي از شخصيت انسان است كه با خود انسان زاده مي شود و در بردارنده همه انرژي هاي زيست مايه اي و روان شناختي.
2.  خود: نهاد تابع هيچ قيد و شرطي نيست و ارضاي صرف تمايلات و نيازها را مي طلبد و  از سوي ديگر جامعه يا محيط نمي تواند پاي بند نبودن صحيح اصلي نيست
3. فرا خود: نهاد و خود فاقد اخلاق هستند. فرا خود آخرين قسمت از شخصيت انسان است كه از نهاد منشعب مي شود.


    پي نوشت ها
1- هستيري: نوعي بيماري رواني است كه به صورت بيماري جسمي نمود پيدا مي كند از نشانه هاي آن مي توان دردهاي مختلف ، اضطراب ، اختلال گوارشي ، اختلال در روابط جنسي و عصبانيت و.... را نام برد.
2- هیپنوتيزم: عبارت است از ايجاد خواب مصنوعي به طور موقت كه طي آن سوژه ، برخي از تلقينات فرد هپنوتيزم را اطاعت مي كند به هنگام چنين خوابي، ادراك حسي انسان كاهش نمي يابد و دقت او از بين نمي رود .
3- خود: نهاد تابع هيچ قيد و شرطي نيست و ارضاي صرف تمايلات و نيازها را مي طلبد و  از سوي ديگر جامعه يا محيط نمي تواند پاي بند نبودن صحيح اصلي نيست
4- ليپيدو: عبارت است از نيروي اصلي و حياتي موجود زنده كه توسط غرايز جنسي ظاهر مي شود. فروید آنرا به غريزه ي زندگي تعبير مي كند.
    منابع:
رویکردی انتقادی به خاستگاه دین از نگاه فروید - غلامحسین توکلی
تمدن و ملالت های آن - زیگموند فروید - محمد مبشری
بحران روان کاوی - اریک فروم - اکبر تبریزی
پنج گفتار در بیان روان کاوی - زیگموند فروید - دکتر فرشاد امانی نیا
مفهوم ساده روان کاوی - زیگموند فروید
زیگموند فروید - پتریک جی ماهوتی - خشایار دیهیمی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: فروزان تاريخ: چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:پدر روانکاوی , زیگماند فروید, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to giyahanedarooyi.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com